سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه مجادله به باطلش فراوان شود، کوری اش از حقیقت ماندگارشود . [امام علی علیه السلام]
نشریه فصل رویش شماره4

 

چکیده:

وحدت، تدبیری است برای جلوگیری از حملات دشمنان اسلام به اصل دین. اما باید توجه داشت که وحدت به معنای شیعه شدن اهل تسنن و یا سنی شدن شیعیان نیست. بلکه ما باید در عین کوبیدن بر طبل وحدت، به تقویت مبانی فکری و عقیدتی خود بپردازیم.

در این مقاله تلاش شده تا در ضمن پاسخگویی به یکی از شبهاتِ ناوارد بر مکتب اهل بیت علیهم السلام، با دلایل عقلی، نقلی، تاریخی و... ؛ ریشه های این تفکر غلط وهابیت (تخریب حرم مقدس خاندان رسول خدا صلوات الله علیه و علیهم) از بین رفته و نابود گردد.

شبهه

از جمله موضوعاتی که بعضی از فِرَق اسلامی، حساسیت خاصی نسبت به آن نشان داده و مایه اختلاف و تفرقه قرار داده اند، تعمیر قبور و ساختن بنا و بارگاه بر روی قبور است. عموم مسلمانان در طول تاریخ به تعظیم و تکریم قبور انبیاء و اولیاء و حفظ قبور آنان همت گمارده و در درستی این سنت، هیچ گونه تردیدی نداشته اند. در این میان تنها فرقه ای که به مخالفت با این سنّت پرداخته و بنای بر قبور را از مظاهر شرک به شمار آورده است، فرقه وهابیت می باشد.

ابن تیمیه و شاگردش «ابن قیّم» اولین کسانی بودند که این مسأله را مطرح کردند و در پی آن آل سعود با دستاویز قرار دادن نظریه آنها، تمامی گنبد و بارگاه ائمه اطهار (علیهم السلام) و اولیاء الهی را تخریب کردند.

وهابیان در ادعای خود بر حرمت بنای بر قبور، به مواردی استدلال کرده اند که در ادامه به برخی از آن دلایل و جواب آنها اشاره می شود.

نقد و بررسی دلایل وهابیان

1)مهم ترین دلیل وهابی ها، روایت «ابی الهَیّاج اسدی» می باشد. صحیح مسلم روایت را این گونه نقل می کند: «قال لی علی ابن ابیطالب(ع): ألا أبعَثُک علی ما بَعَثَنی علیه رسوُل الله(ص) أن لا تَدَعَ تِمثالاً الّا طَمَستَه و لا قَبراً مُشرِفاً الّا سَوّیتَه:آیا تو را برنینگیزم به کاری که رسول الله(ص) مرا بدان برانگیخت؟ این که هیچ تمثالی را ترک نکنی مگر این که آن را نابود سازی و هیچ برآمده ای را باقی نگذاری مگر این که آن را مساوی و برابر سازی.»(1 )البته بررسی سند و دلالت حدیث فوق، تخصص ویژه ای می طلبد که از توان این نوآموز خارج است. بنابراین تنها به نقل قول متخصصان فنّ بسنده می کنم.در سند حدیث، پنج راوی وجود دارند که بنا بر نظر اهل فن، هر پنج نفر در کتب حدیث شناسی و رجالی شیعه و سنی مورد خدشه قرار گرفته اند؛ به گونه ای که امام حنبلی تنها یکی از راویان را صاحب بیش از 500 خطا در احادیث می داند.(2)  بنابراین به روایت این گونه افراد اعتنایی نمی شود. اما از نظر دلالت نیز با توجه به دو واژه «قَبراً مُشرفاً» و «الّا سوّیته» و معنایی که برای این دو واژه در لغت شده است، می توان فهمید که حدیث درباره کیفیت خودِ قبر سخن می گوید و غرض آن حضرت این بوده است که ابی الهیّاج هر قبری را که در آن ناهمواری و بلندی و پستی مثل کوهان شتر وجود دارد، صاف کند و به صورت مسطح در بیاورد. و این سخن هیچ ارتباطی به ویران کردن قبر از اساس و یا تخریب بنای روی آن ندارد.(3)

2)دومین دلیل وهابیت بر تخریب بنای بر قبور آن است که بنای بر قبور از مظاهر شرک یا راهی به سوی شرک است. ابن قیّم بعد از فتوای به وجوب نابود ساختن بناهایی که بر قبور ساخته شده، استدلال می کند:«فإنّها بمَنزِله اللّاتِ و العُزّی أو أعظَم شِرکاً عندَها: زیرا چنین بناهایی به منزله بت های لات و عزّی و بلکه موجب شرکی عظیم تر از پرستش بت ها هستند.»(4)  در پاسخ می گوئیم: شرک، دو رکن و عنصر دارد: یکی این که انسان عملی انجام دهد که نشانه خضوع برای کسی باشد و دیگر این که اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت آن کس داشته باشد. این دو رکن که از آیات و تعاریف به دست آمده است در مورد بنای بر قبور صادق نیست. زیرا کسی که بیوت و مشاهد اولیای الهی را تعظیم می کند، با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت، آنها را تعظیم نمی کند.(5)  حضرت رسول ( صلی الله علیه وآله وسلمّ ) می فرماید: «انّما الاعمال بالنیات و لکلّ امرء ما نوی». (6)

به خوبی واضح و روشن است که اگر هدف از ساختن گنبد و بارگاه، پرستشِ امام و پیامبر و امامزاده باشد، شرک و مطلقاً حرام است. لکن مدّعیان، می توانند خود به پژوهش پرداخته و از تک تک زائران و بانیان و واقفان، اعم از پیر و کودک و جوان، مرد و زن، شهری و روستایی بپرسند که برای پرستش می روند یا برای احترام و...؟

1)دلیل دیگر وهابیان ادّعای اجماع بر تخریب قبور است. این ادعا بعد از فتح مدینه به دست وهابی ها و تحت فشار آنها، توسط برخی از علمای مدینه صورت گرفته است.صرف نظر از شرایط خاصی که موجب این ادعا شده و صرف نظر از بحث های تخصصی که در مورد اجماع در علم اصول صورت می گیرد، باید اذعان داشت که حتی در میان علما و فقهای اهل سنت نیز چنین اجماعی وجود ندارد و بسیاری از آنها حدّأکثر به کراهت فتوا داده اند نه حرمت. علاوه بر آنکه سیره عملی مسلمین نیز تا زمان عبدالوهاب و اقدام آنها به انهدام قبور و هجوم و قتل و غارت در بلاد اسلامی، بر خلاف این رویّه بوده است. شیعه و سنی بر قبور انبیاء و اولیاء و علماء، قبه و بارگاه و یا لااقل سایبان می ساختند. قبل از اسلام نیز بر قبور انبیاء و صلحا، سایبان و بنا قرار داشته است؛ چنان که قبور حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف (علیهم السلام) در بیت المقدس و... دارای بنا بوده اند.(7)

 

دلایل شیعه بر تکریم قبور

مسلمانان بویژه شیعیان علاوه بر پاسخ دادن به شبهات و فتاوای بی اساس فرقه سلفی وهابیت، برای عمل سنت روشن و واضح خود، دلایلی نیز ارائه می دهند که بررسی آنها نیز قابل توجه است. 

دلیل اول (دلیل عقلی)

در حفظ آثار، خصوصاً آثار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) (مانند مدفن وی و قبر همسران و فرزندان و صحابه و یارانشان و خانه و مسجدشان) فایده ی  عظیمی وجود دارد که با ذکر مقدمه ای به آن اشاره می کنیم.

امروزه پس از گذشت بیست قرن از میلاد مسیح (علی نبیّنا وآله وعلیه السلام)، وجود مسیح، مادرش، کتابش و . . . به صورت افسانه ای تاریخی در آمده است به حدی که عده ای از شرق شناسان در وجود چنین مردی تشکیک کرده و او را به افسانه ای مانند ِ«لیلی و مجنون» تلقی می کنند که ساخته و پرداخته ی پندارها و اندیشه هاست. و انجیل را از آثار ادبی قرن دوم میلادی بر می شمارند. چرا چنین اتّفاقی رخ داده است؟ به این دلیل که یک اثر واقعی ملموس از مسیح در دست نیست. مثلاً محل تولدش یا محل زندگی اش یا حتّی محلی که (بنا بر قول نصاری) به خاک سپرده شده، معلوم و روشن نیست. ولی اگر تمام خصوصیات مربوط به او حفظ می شد، به روشنی به وجود او گواهی می داد و جایی برای خیالبافی و تشکیک، باقی نمی ماند. ولی مسلمانان، آشکارا خطاب به مردم جهان می گویند: هزار و چهارصد سال قبل در حجاز مردی برای هدایت بشریت برانگیخته شد و تمام خصوصیات زندگی او محفوظ است: محل تولد، محل نزول وحی، مسجدی که در آن نماز می گذارده، خانه اش، محل دفنش و خانه ها و قبور فرزندان و اوصیاء و خلفا و همسران و... . اکنون اگر این آثار را از بین ببریم، طبعاً نشانه های وجود او را از بین برده ایم و راه برای تشکیک و خیالبافی دشمنان آماده ساخته ایم.(7) و صد البته با کمی اندیشه می توان دریافت که تخریب قبور و بارگاه امامان، گذشته از هتک و بی احترامی، مبارزه با اصالتِ اسلام و اصالتِ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز می باشد و جا دارد کمی اندیشه کنیم که چه چیزی بهتر از نگهداری ِ تمام آثار و نشانه های صاحب رسالت می تواند اسلام (این آیین ابدی و جاودانی) را و نسل های آینده (تا قیام قیامت)را نسبت به شبهاتی از این دست، حفظ کند؟(8)

 

دلیل دوم (دلیل تاریخی)

ساختن بنا و گنبد بر روی قبور بزرگان، یک سنّت دیرینه است. قبل از اسلام، قبور انبیای بنی اسرائیل و غیره همگی دارای بنا بوده است و مسلمانان با فتح فلسطین و شام و اردن، نه تنها آنها را تخریب نکردند، بلکه در حفظ و صیانت آنها کوشیدند به گونه ای که امروز به همان حالت باقی است.ابن سمیّه می گوید: ساختمانی که روی قبر ابراهیم خلیل (علیه السلام) قرار داشت، در زمان فتح و حضور صحابه موجود بود. مگر آنکه درِ آن تا سال 400 هجری، بسته بود(9). شکی نیست که وقتی خلیفه دوم بیت المقدس را فتح کرد، آن بنا را دید امّا دستور به ویرانی آن نداد!

 

دلیل سوم (عدم مخالفت قرآن)

در این گونه امور، صرف ِ عدم مخالف قرآن و عترت کفایت می کند. همچنان که هیچ کس برای ساختن خانه اش نمی رود ببیند قرآن چه می گوید، و قرآن هم در این زمینه دستوری ندارد. پس به مجرد آن که در دین از ساختمان سازی جلوگیری نشده، هر کس می تواند برای خود با هر نقشه ای که بخواهد، ساختمان درست کند. با همه ی این اوصاف، قرآن این موضوع را تائید هم نموده است که در ادامه ذکر می شود.

 

دلیل چهارم (دلیل قرآنی)

قرآن مجید، در آیه معروف به آیه « نور » نور خدا را به چراغی پرفروغ تشبیه می کند که به سان ستاره فروزان می درخشد، آن گاه در آیه ی بعد، جایگاه این مشعل فروزان را بیوتی می داند که در آنها مردانی وارسته - صبح و شام- خدا را تسبیح می گویند، آن جا که می فرماید:

«فی بیوتٍ أذنَ الله أن تُرفع و یذکَرَ فیها اسمُه یسبِّحُ له فیها بالغدّو والآصال...

[این چراغ فروزان] در خانه هایی روشن است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنها والا گردد و نام او در آنها یاد شود، در آن خانه ها بامدادان و شامگاهان تسبیح خدا می گویند.» (نور/37)اکنون باید دید مقصود از آن بیوت چیست؟ مسلّماً بیت غیر از مسجد است، زیرا بیت از بیتوته به معنی شب را به پایان رساندن گرفته شده است. اگر به مسکنِ انسان بیت می گویند، از آن روست که انسان در آنجا شب را به صبح می رساند.

جلال الدین سیوطی از انس بن مالک نقل می کند: «زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آیه ی «فی بیوت أذن الله أن ترفع» را در مسجد تلاوت کرد، فردی از یارانِ رسول خدا (ص) به پا خاست و پرسید: مقصود از این خانه ها چیست ؟ حضرت فرمودند: خانه های پیامبران. در این هنگام ابوبکر بر خاست و گفت: ای پیامبر خدا! این خانه (اشاره به خانه ی علی و فاطمه علیهماالسلام) از همین خانه ها است که خدا رخصت بر رفعت و بالا بردن منزلت آنها داده است؟ پیامبر (ص) فرمودند: آری! از برترین آنهاست!»(10)

تا اینجا روشن شد که مقصود از «بیوت» خانه های پیامبران است نه مساجد. اکنون باید دید مقصود از رفع چیست؟

در این جا دو احتمال است: یک) رفع ِ حسی دو) رفعِ معنوی. بنا بر احتمال او?ل، مقصود بالا بردن دیوارها و زدن سقف است که در این صورت سالبه به" ایجاد موجود" [ ! ] است. یعنی چون قرآن درباره ی بیوتی صبحت می کند که دیوار و سقف دارند، پس طبعاً مقصود از "ترفیع" رفع معنوی است؛ یعنی رفعت و بزرگداشت آنها. و یکی از مظاهر ترفیع ِ این بیوت آن است که از هر گونه آلودگی حفظ شوند و به هنگام فرسودگی تعمیر گردند.(11)

 

دلیل پنجم (دلیلی دیگر از قرآن)

خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر مکّرم اسلام می فرماید:

«قل لا اسئلکم علیه أجراً إلاّ المودّهَ فی القربی»(شوری/ 22)

برای استفاده از این آیه ذکر مقدماتی ضروری است: 1- از آنجایی که نبّوت و هدایت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به ما رسیده است، این آیه خطاب به ما نیز می  باشد و ما هم  باید اجرِ ایشان را بپردازیم.  ?- منظور از قربی، همانا اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشند. 3- محبت و مودّت باید نمود خارجی داشته باشد. این نمود می تواند شامل نشر سخنان، حفظ و صیانت آثار و یادگارهای آنان و بنای یادبود بر قبور آنها و... باشد. ?- اگر هم مورد قبل را منکر شویم ، نمی توانیم منکر این مطلب باشیم که "تخریب قبور و بناهای روی آن" مصداقِ عینی هتک حرمت و نشانه ی عدم مودّت می باشد. (12)در نتیجه ما « مسلمانان » برای عمل به دستور خداوند متعال و پرداخت اجر و پاداش زحمات رسول اعظم، می بایست در حفظ و ساختِ بنای یادبود بر قبور اهل بیت پیامبر (علیه و علیهم الصلواه والسلام) بکوشیم.

 

دلیل ششم ( تعظیم شعائر دینی)

 بنای بر قبور انبیاء و اولیاء و بزرگان دین از شعائر دین محسوب شده و قرآن ما را به تعظیم آنها امر فرموده است. قرآن می فرماید:« و مَن یُعَظّم شَعائرَالله فإنها مِن تَقوَی القُلُوب»(حج/ 32)شعائر به معنای علامت و نشانه است؛ بنابراین (شعائر الله) یعنی علامت ها و نشانه های خداوند. شعائر خدا، موجودات و چیزهایی هستند که موجب توجّه و تقّرب انسان به خدا می شوند و مظهری از مظاهر اسلامی هستند. بنابراین با کمی دقت، تصدیق خواهیم کرد که انبیای عظام، صلحا و شهدا نیز از مصادیق شعائر الله هستند؛ زیرا اینان کسانی هستند که زندگی خود را وقف تبلیغ دین و نزدیک کردن مردم به خداوند کرده و در واقع وسیله ای برای نزدیکی انسان ها به خدا هستند. به همین سبب همان طور که در حال حیات، احترامشان واجب بود، پس از مرگ نیز قبورشان باید مورد احترام باشد؛ چون آنها از شعائر الهی هستند. شما می بینید مردم در کنار قبر پیامبر(ص)، امیر المومنین، امام حسین و سایر ائمه(علیهم السلام) به خداوند توجه پیدا می کنند و در کنار قبر علما و بزرگانی که رابطه ای با دین و مذهب و خدا دارند و به نحوی در راه حق فداکاری کرده اند، ادای احترام می نمایند و به این وسیله سعی در توجه و تقرب به خداوند دارند. همین برخورد از طرف مردم نشان می دهد که مردم آنها را از نشانه ها و شعائر الهی می دانند. وقتی امری جزو شعائر الله قرار گرفت، باید مورد تکریم و احترام قرار گیرد. بنابراین تعظیم این قبور به هر وسیله، از جمله ساخت بنا و ترمیم آنها و ساختن صحن و سرا و مسجد در اطراف آنها، امری راجح و پسندیده و بلکه ضروری می باشد.(13)تا همین میزان از استدلال و برهان، در بطلان یکی از نظریات جنبش سلفی گری که مسلمانی را منحصر در افکار و آراء خود می دانند، کفایت می کند. امید که این خدمت اندک، مورد توجه حضرت ولی عصر(عج) قرار گرفته باشد.

منابع

1-                  صحیح مسلم / شرح نووی/7/ 36

2-                  کشف الارتیاب/ علامه محسن امین/ ص 293/ به نقل از پاسخ به شبهات وهابیت/ ج2/ سید حسن طاهری خرم آبادی

3-                  وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی/ جعفر سبحانی/ ص 176

4-                  زاد المعاد فی هدی العباد/ ابن قیم/ ص 661/ به نقل از رویکرد عقلانی بر باورهای وهابیت/ ج 3/ نجم الدین طبسی

5-                  سلفی گری(وهابیت) و پاسخ به شبهات/ علی اصغر رضوانی/ ص 589

6-                  التهذیب / شیخ طوسی/ ج 4/ ص 186

7-                   پاسخ به شبهات وهابیت/ سید حسن طاهری خرم آبادی/ ج2 / خلاصه ص 19 تا 22

8-                  وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی/ خلاصه ص 149 تا 155

9-                  کشف الارتیاب/ ص 306

10-               در المنثور / جلال الدین سیوطی / 6/ 203

11-               وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی/ خلاصه ص 156 تا 163

12-               کشف الاسرار / امام خمینی

13-               پاسخ به شبهات وهابیت/ خلاصه ص 56 و 57


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط فصل رویش 88/5/12:: 2:40 عصر     |     () نظر